.....................

نمیفهمم که این درون مایه ی نگران از بودنت را چگونه به نبودنت بسپارم گاه گاه نفسی پرازنفرت  

را  پک میزنم در درونم میرچرخد و با حرصی از انگاره ندیدن تو خالی از سکوت میشوم . 

 

به آسانی نگاهی کودکیم را ربودی و در دل تهی ترسم نهالی از اطمینان کاشتی .تا نهراسم از شب و خودت شب را به روزهای بازیگوشیم به سوغات تحفه کردی. 

 

باز میگردم از دیروز نبودنت و امروز ندیدینت و خویش آتروفی روحم را توان میبخشم تا بایستم 

بر گور انبوهه ی دوست داشتنی آدمیان به ظاهر زنده ی متعفن زنده به گور

 

میایستم با نور تا خلقتی فراتر از منیت آغاز گردد. 

 

من امروز آزادم و در مسیر وحشی خویش آزادانه کودکی ام را از چنگالت رها میسازم و قدم به راه 

بی پایان میگذارم میسازم هر آنچه که میباید   

میخواهم که نباشی حتی مجالی کوتاه  

فقط نباش

نظرات 7 + ارسال نظر
daniel سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:19 ق.ظ

بودن ها و نبودن هارا ما میسازیم
نه انگشتان سرنوشت
راضی به نبودن نباش
سهراب می گوید :
و نخواهیم مگس از سرانگشت حقیقت بپرد

ع ل ی چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ب.ظ

... خواندم ...

بهشت پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:03 ق.ظ http://nochagh.blogsky.com

سلام.جالبه.

بهشت شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 ب.ظ http://nochagh.blogsky.com/

به .بلاگ من هم سر بزن

صلاح الدین پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:40 ب.ظ http://www.1ba1mishe3.blogfa.com

ویران کردن یک پندار حقیقت را نمی سازد بل تکه ای دیگر از نادانی را تولید می‌کند
گسترش فضای تهی ما افزایش صحرای ما (نیچه)

دانیال دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:19 ق.ظ http://persianchrist.persianblog.ir

سلام
زیبا بود ممنون
راستی لینک کردم وبلاگت رو
به امید دیدار

ساجده (سایه) یکشنبه 3 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 ب.ظ http://zemzemeye-tanhaii.blogfa.com

قشنگه عسیسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد